موسیقی عامیانه در ایران؛ آوازهای کوچه باغی فرهنگی و هنری
محمود خوشنام پژوهشگر موسیقی ایرانی شاخه دیگری از موسیقی عامیانه را در ایران آوازهای کوچه باغی میسازد. آوازهایی که اگر چه ویژه قشر خاصی از جامعه امروز معرفی شده است ولی به نظر میرسد که پیشینهای طولانی داشته است همانگونه که از عنوان این نوع موسیقی بر میآید، آوازهای بداههای است که رهگذران هنگام عبور از کوچه باغها میخوانند. و همانگونه که کمتر ایرانی را میتوان پیدا کرد که در عمر خود شعری نگفته باشد، میشود گفت کمتر ایرانزادهای را نیز میتوان یافت که از کنار گلزار و جوی آب و کوچه باغی بگذرد و هوس آواز خوانی به سرش نزند. در منابع تاریخی آمده است که پس از یورش اعراب به ایران، اسیران ایرانی که به کار گِل گمارده میشدند، هنگام کار و در فضای آزاد، آن چه را از لحنهای ایرانی که در سینه داشتند، میخواندند و از این راه هم خود را سرگرم میساختند و هم ترانهها را به تازیان میآموختند. ابوالفرج اصفهانی در کتاب معروف “الاغانی” مینویسد که سعید بن مسجح که او را بنیانگذار موسیقی عرب میدانند، بخش عمدهای از نغمههای ایرانی را از بنایانی فرا گرفت که در مکه، خانه کعبه را میساختند. او از تلفیق آنها با شعر عربی، سبک تازهای به وجود آورد که از سوی بسیاری از نغمهپردازان دیگر مورد تقلید قرار گرفت. ابن مسجح، در واقع غنای ایرانی را به نغمههای تازی (ع.ر.ب)منتقل کرده است. در ایران معاصر نیز آوازهای آزاد معروف به کوچه باغی را بیشتر پیشروان و اهل حرفه، به هنگام کار میخوانند. در این میان به ویژه آواز خوانی بنایان معروف است. شاید از آن جا که شماری از اهل حرفههای فرودست، از همان قشر معروف به کلاه مخملی بودهاند، این آوازها بیشتر به آنها منتسب شده است. و باز هم شاید آنها هستند که هنوز در اوقات فراغت و گشت و گذار از کوچه باغها، هوای خواندن به سرشان میزند. از سالهای پایانی دهه بیست آوازهای کوچه باغی بعد از تئاترهای لالهزاری چند جایگاه تازه برای بازسازی و عرضه خود پیدا کرد. رادیو، سینما و کاباره. عبدالعلی همایون، هنرپیشه معروف و از پیش پرده خوانهای قدیمی بود که بعد به آواز خوانی کوچه باغی نیز پرداخت عبدالعلی همایون، هنرپیشه معروف و از پیش پرده خوانهای قدیمی که بعد به آواز خوانی کوچه باغی نیز پرداخته، میگوید نخستین کسی است که پای این گونه آوازها را به رادیو باز کرده و خود نام “بیات تهران” را بر آن نهاده است. همایون میگوید، برنامه آواز خوانی او آن چنان شهرت پیدا کرده که به گوش درباریان نیز رسیده و از او خواستهاند در شب نشینیهای درباری هم آن را اجرا کند. جایگاه دیگر عرضه برای آوازهای کوچه باغی فیلمهای ویژهای بود که بعدها به “فیلمفارسی” معروف شد. بعضی از این فیلمها که بر محور زندگی داش مشدیها و کلاه مخملیها میچرخید از این آوازها بهره بسیار میبردند. در یکی از فیلمها به نام “ظالم بلا” حتی دلکش خواننده تازه به شهرت رسیده، صدای رسای خود را در نقش یک کلاه مخملی و در اجرای یک غزل کوچه باغی به یادگار گذاشته است. دلکش در مورد استقبال مردم از این فیلم گفته، که از همه فیلمهای روز بیشتر فروش کرده است. چیز جدیدی بوده برای مردم که زنی کلاه مخملی سر خود بگذارد. و او اولین زنی بوده که چنین کرده است. پس از فیلم، رادیو نیز به این کوچه باغیها توجه پیدا کرد. عبدالعلی همایون که ایرانیها او را به دلیل بازی در سریال معروف تلویزیونی به عنوان “سرکار استوار” میشناسند، سبب قابل تامل دیگری را نیز برای رواج و رونق آوازهای کوچه باغی پیش میکشد. او میگوید: “کوچه باغهای تاریک شمیران، شبها امن نبود. هر کس از آن جا رد میشد، برای غلبه بر ترس خود، آواز سر میداد.” رابطه با موسیقی سنتی لب خوانی های فردین با آواز ایرج یکی از محبوب ترین عناصر فیلم های ایرانی در پیش از انقلاب بود آوازهای کوچه باغی را در محدوده بیشتر مقامها میتوان خواند. البته غالبا در گوشههای اوج گیر ردیف خوانده میشود که صدای رسای مناسب با فضای آاد میطلبد. مثل عشاق دشتی و اصفهان، مخالف سه گاه و یا حجاز ابوعطا. شیوه خواندن نیز ویژگیهایی دارد که آن را از ردیف خوانیهای معمولی متمایز میسازد. از جمله غلتها و تحریرها به صورت منقطع اجرا میشود و این، لحن خشنی به آواز میدهد. متنها اگر چه غالبا در فرم غزل خوانده میشود، ولی محتوای آنها زبانی خودمانی و گاه جاهلی دارد. در سالهای بیست و سی شاعرانی به سرودن غزلهایی “جاهلی” و مناسب با آوازهای کوچه باغی پرداختند. عبدالعلی همایون در این مورد به ویژه از “مهدی سهیلی” یاد میکند و میگوید، سهیلی از این غزلها میساخت و از او خواهش میکرد آنها را در رادیو اجرا کند. شهرت سهیلی از همان وقت شروع شد. جدا از عبدالعلی همایون، کسان دیگری نیز به خوانندگان کوچه باغی پرداختهاند از جمله مرتضی احمدی، ناصر مسعودی و حسین خواجه امیری معروف به ایرج. از این میان “ایرج” در این کار شهرتی بیش از دیگران به دست آورد شاید به این دلیل که صدای رسا و پرورده ردیفی دارد. صدایی که از پدربزرگ و پدرش به ارث برده و بعد آن را مدتی نزد استادان موسیقی از جمله ابوالحسن صبا پرورانده است. ایرج در سال ۱۳۲۷ از راه برنامه ارتش وارد سازمان رادیو ایران شده و در سال ۱۳۳۶ به برنامه گلها راه پیدا کردهاست. از آن جا که ایرج از خردسالی با آوازهای کوچه باغی در زادگاه خود کاشان آشنا بوده، در دوره بارآوری نیز خواندن آنها را در دستور کار خود قرار داده است. به ویژه که کارگردانان سینمای فارسی در آن سالها، در جستجوی صداهای رسایی بودند که در نقش کلاه مخملیها ظاهر شوند. ایرج بعدها مجموعهای از آوازهای کوچه باغی خود را با عنوان “غزلهای ایرج” انتشار داده و در آن از زبان پیشهوران مختلف چون قهوهچی، گلفروش، میوهفروش، بنا و عطارباشی آواز خوانده است.